سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دفتر یادداشت

نظر

حضرت موسی وقتی به همراه یوشع بن نون به دنبال استاد معرفی شده از جانب خدا رفت تنها یک نشانه از استاد داشت ، نه نام او را می دانست و نه حتی شکل و قیافه ی او را .... فقط می دانست که او زنده کننده است ، کسی که می تواند جان او را زنده کند ...

وقتی به همراه همسفر خود به مکانی رسیدند برای استراحت موسی علیه السلام فرمود: آن ماهی را بیاور تا غذایی تهیه کنیم که با این سؤال ایشان ناگهان جرقه ای در ذهن همسفر موسی زده شد که نسبت به ان توجه نکرده بود ، یادش آمد که جایی کنار ساحل برای استراحت نشسته بودند و ماهی را روی سنگی گذاشته بود که ماهی جان گرفت و به داخل آب پرید !!!

در آیه 60 تا 65 از سوره کهف در این باره می خوانیم :
و [یاد کن] هنگامى را که موسى به جوان [همراه] خود گفت: دست بردار نیستم تا به محل برخورد دو دریا برسم یا سالیانی طولانی و دوران هایی سیر کنم 60 پس چون به محل برخورد دو [دریا] رسیدند ماهى خودشان را فراموش کردند و ماهى در دریا راه خود را در پیش گرفت [و رفت] 61 و هنگامى که [از آنجا] گذشتند [موسى] به جوان خود گفت غذایمان را بیاور که راستى ما از این سفر رنج بسیار دیدیم 62 گفت: دیدى وقتى به سوى آن صخره پناه بردیم، من ماهى را فراموش کردم و جز شیطان [کسى] آن را از یاد من نبرد تا به یادش باشم؛ و به طور عجیبى ماهی راه خود را در دریا پیش گرفت 63 گفت این همان بود که ما مى جستیم پس جستجوکنان رد پاى خود را گرفتند و برگشتند 64 تا بنده اى از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتى عطا کرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بودیم 65

 

طبق روایات ما حضرت خضر که استاد حضرت موسی علیه السلام بودند ، همراه و خادم  حضرت حجت علیه السلام هستند ...

زنده شدن و حیات یافتن دوباره بواسطه ی معرفت پیدا کردن موضوعی است که در قرآن بارها اشاره شده است

«اومن کان میتا فاحییناه وجعلنا له نورا یمشون به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها ... »

انسانی که مرده بود و با نور معرفت زنده شد و به او نوری اهدا شده است تا بتواند با آن نور بین مردم زندگی کند با کسی که در تاریکی ها زندگی می کند برابر نیست .

 

زندگی واقعی که در چند جای قرآن از آن نام می برد

«لینذر من کان حیا یحق الکافرین » تو فقط می توانی کسانی را انذار کنی که زنده هستند

« یا ایها الذین آمنو استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم » ای کسانی که ایمان آورده اید از دستورات خدا و پیامبر اطاعت کنید تا بوسیله ی آن دستورات زنده شوید .

 

در دعای عهد هم امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف را با این عنوان می خوانیم

وعمراللهم به بلادک و احی به عبادک ... آن کسی که بنده ها را زنده می کند برای ما بفرست .

و گویا این صفت زنده کردن و حیات بخشیدن از حی بودن خداست که در ابتدای دعای عهد خدا را به این نام قسم می دهیم

یا حی قبل کل حی و یا حی بعد کل حی و یا حی حین کل حی و یا حی لا اله الا انت

 

آیت الله بهجت فرمودند : تکان می خوری بگو یا صاحب الزمان ، بلند می شوی ، می نشینی بگو یا صاحب الزمان انس با محبوب باعث دوری شیطان از تو می شود .

 

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان آثار حیات و زندگی واقعی که قرآن می فرماید آن حیات باعث قبولی انذار و پیدایش نور می شود را بیان میکنند .

با استفاده از این آیه که می فرماید :

« لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل ....

آنها قلب دارند ولی نمی فهمند چشم دارند ولی نمی بینند وگوش دارند ولی نمی شنوند مثال آنها مانند حیوانات است بلکه بدتر

می فرمایند : از اینحا معلوم می شود کسی که با چشم و گوش خود حقایق عالم را نتواند ببیند و بشنود زندگی حیوانی را انتخاب کرده است و این حیات انسانی نیست دیگر ، حیوانات از اگاهی و غریزه و داشته های خود فقط برای تامین همین دنیا تلاش می کنند و توجهی به عالم ملگوت ندارند

 

اثر حیات انسانی و حیات معنوی بنا به فرموده ی علامه اولینش این است که نگاه به زندگی ملکوتی می شود و دنیا را یک پوستین می داند

دوم اینکه خداوند آنچه را که لازم است برای دانستن و حرکت به او اهدا خواهد کرد

سوم در مهلکات و پرتگاه های زندگی اجتماعی با آن نوری که به او اهدا شده است او را نجات خواهد داد .




 


برای برخی بلاها سخت گیرانه تر از جانب خداوند در نظر گرفته می شود    !!!

مثلا در ماجرای حضرت یعقوب بدلیل عدم پذیرایی گرم از فرد مستمند در شب خدا فراق ده ها ساله از یوسف را نصیب ایشان کرد .

بنی اسرائیل بعد از عبور از دریای سرخ و دیدن معجزات فراوان و سرپیچی از فرمان موسی علیه السلام در ده روز تخلف برای توبه شان دستور آمد « فقتلوا انفسکم عند بارئکم »

برای علما هم مصداق داشته است ؛ مثلا حضرت آیت الله نخودکی اصفهانی در حالاتشان نقل شده است که ایشان روزی نماز صبحشان قضا شده بود و فرزندشان را همان روز از دست دادند !

 

این قاعده در آیاتی از قرآن به آن اشاره شده است

حواریون حضرت عیسی عرض کردند می شود مانند حضرت ابراهیم و مادرت مریم ،برای ما هم جلوه هایی از ملکوت را نشان دهی ؟ ابراهیم به خداوند عرض کرد

وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی ...

یاران عیسی عرض کردند :

قالُوا نُریدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَکُونَ عَلَیْها مِنَ الشَّاهِدینَ 113

قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقینَ114قالَ اللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمینَ115

حضرت عیسی علیه السلام وقتی عرض کردند خداوندا مائده ای از آسمان نازل کن تا برای ما عید باشد و خداوند در پاسخ نه نمی گوید ولی شرط می گذارد که اگر حجت آشکار نشانتان دادم و خطایی بعد از آن از شما سر زد طوری شما را عذاب خواهم کرد که هیچ قومی را عذاب نکرده باشم .

درجبهه حق هر چه ظهور بیشتر شود کار خطرناک تر می شود چرا که دیگر مشکل از عدم بصیرت نیست تا عذاب تقلیل پیدا کند ؛ خضرت امیر علیه السلام در مورد خوارج فرمودند :

الإمامُ علیٌّ علیه السلام : لا تُقاتِلوا (تَقْتُلوا) الخَوارِجَ بَعدی ؛ فلَیس مَن طَلبَ الحقَّ فأخْطَأهُ، کَمَن طَلبَ الباطِلَ فأدْرَکَهُ . .

  بعد از من با خوارج نجنگید (خوارج را نکشید) ؛ زیرا کسى که طالب حقّ باشد و به آن نرسد همچون کسى نیست که جویاى باطل باشد و به آن دست یابد .

 [نهج البلاغة : الخطبة 61 .]

 

بعد از اینکه معاویه با استفاده از ساده لوحی ابوموسی اشعری جامعه ی مسلمین را فریب داد و حق روشن شد , سه سال بعد از آن امام حسن علیه السلام با معاویه روبه رو شد و دوباره مردم فریب او را خوردند لذا در فاصله شهادت امام حسن علیه السلام تا قیام کربلا فقط هشتاد هزار مسلمان توسط معاویه کشته شد .

مشخض می شود این قاعده فقط برای معجزات نیست بلکه در عرصه های اجتماعی هم خداوقتی حجت های خود را اشکار کند و مردم واقعیت را مثل روز می بینند توبیخ انها سنگین خواهد شد .

بعد از کربلا هم کشتار عظیم در کوفه و مدینه اتفاق افتاد.

 

امام صادق  علیه السلام فرمودند :

 و اللّه ِ لَتُمَحَّصُنَّ ، و اللّه ِ لَتُمَیَّزُنَّ ، و اللّه ِ لَتُغَربَلُنَّ ؛ حتّى لا یَبقى مِنکُم إلاّ الأندَرُ ···

امام صادق علیه السلام : به خدا قسم که در بوته آزمایش گداخته مى شوید···
به خدا قسم که از یکدیگر متمایز مى شوید، به خدا قسم که غربال مى شوید، چندان که از شما جز اندکترین شمار باقى نماند

بعد امام صادق علیه السلام این آیه را خواندند : 

ام حسبتم ان تدخلوا الجنه ولما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین .

اینجا صحبت از عدم بصیرت نیست چون قضایا اشکار خواهد شد هرجه به پایان نزدیک می شویم بلکه صحبت از جهاد و صبر است ؛ یعنی امتحان آخر الزمانی قبل از ظهور مجاهد بودن و صابر یودن است لذا وقتی حجت ها اشکار می شوند باید نوع امتحان عوض شود . 

 


قال الصّادق  إِنَّ قَوْماً مِمَّنْ آمَنَ بِمُوسَی قَالُوا لَوْ أَتَیْنَا عَسْکَرَ فِرْعَوْنَ وَ کُنَّا فِیهِ وَ نِلْنَا مِنْ دُنْیَاهُ فَإِذَا کَانَ الَّذِی نَرْجُوهُ مِنْ ظُهُورِ مُوسَی صِرْنَا إِلَیْهِ فَفَعَلُوا فَلَمَّا تَوَجَّهَ مُوسَی وَ مَنْ مَعَهُ إِلَی الْبَحْرِ هَارِبِینَ مِنْ فِرْعَوْنَ رَکِبُوا دَوَابَّهُمْ وَ أَسْرَعُوا فِی السَّیْرِ لِیَلْحَقُوا بِمُوسَی وَ عَسْکَرِهِ فَیَکُونُوا مَعَهُمْ فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَکاً فَضَرَبَ وُجُوهَ دَوَابِّهِمْ فَرَدَّهُمْ إِلَی عَسْکَرِ فِرْعَوْنَ فَکَانُوا فِیمَنْ غَرِقَ مَعَ فِرْعَوْنَ    .

امام صادق  امام صادق فرمود: قومی از مؤمنین به موسی گفتند: کاش نزد فرعون می‌رفتیم و با او بودیم و از دنیایش بهره‌مند می‌شدیم، و چون امید ما که ظهور موسی بود برمی آمد، نزد او می رفتیم، و این کار را کردند. چون موسی و همراهانش گریختند، سوار شدند و شتاب کردند تا به موسی و همراهانش برسند و با آنها باشند. خدا فرشته‌ها فرستاد که به صورت چهارپایان آنان زدند و آنها را برگرداندند به لشکر فرعون، و با همراهان فرعون غرق شدند   .

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص 558

الکافی، ج5، ص109/ نورالثقلین/ البرهان

 

عده ای از منتظرین حضرت موسی علیه السلام چون صبر اقتصادی نداشتند در زمان انتظار موسی از مواهب فرعون خودشان را بهره مند کردند و منتظر هم بودند ولی خداوند زمان ظهور انها را پس زد و قبول نکرد .


 

 


نظر

ما در آخر الزمان جنگ شدیدی با شیطان داریم و در این نبرد باید بهترین استراتژی ها را بگار ببریم مخصوصا در عرصه های اجتماعی .

خدای متعال حتی برای استفاده از قرآن یک شرط می گذارد چه برسد برای استفاده از جبهه ی حق و امام زمان  یعنی تو قرآن می خوانی اگر استعاذه نداشته باشه یعنی پناه به خداوند نبری می تواند قرائت تو در راستای اهداف شیطان باشد فرمود: و اذا قرات القران فستعذ بالله من الشیطان الرجیم »  علامه طباطبایی می فرماید : استعاذه یعنی توکل که توکل یعنی سپردن زمام امور به دست کسی که به او توکل کرده ایم و هرچه او صلاح دید همان را صلاح خود بدانیم و دلیل آنرا آیه بعد از این آیه است که می فرماید : انه لیس له سلطان علی الذین آمنو و علی ربهم یتوکلون » وقتی تمام سلطنت شیطان بر کسانی است که ایمان و توکل ندارند یعنی معنای درست استغاثه توکل بر خداست که ایشان می فرمایند با نداشتن آن ادعای ایمان کذب است و کمترین چیزی که در عبودیت هست همین است . و همچنین بین ولایت شیطان و توکل نکردن و عبادت او هیچ فاصله ای نیست !!! که فرمود : انما سلطانه علی الذین یتولونه و هم به مشرکون .

 

در مورد منافقین قرآن می فرماید از این خلاء استفاده می کنند

هم الذین یقولون لا تنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا، و لله الخزائن السماوات و الارض و لکن المنافقین لا یفقهون

این نگاه باعث می شود عده ای از گرد جبهه حق دور شوند چون مالک را خدا نمی دانند 


نظر

بازی ماریو اگر با نگاه آموزش دین مورد توجه قرار گیرد زمینه ی مناسبی برای مفاهیم دینی می باشد

شخصیتی که مدام برای گرفتن امتیاز که قارچ یا گل یا سکه باشد به دیوار مشت میزند

علامت سوال در بازی ماریو نماد همان خوبی هایی است که نمی دانیم کدام ما را رشد می دهد شاید یک خوبی باعث رشد فوق العاده ی ما شود که بین همه ی خوبی ها و امتیاز ها به صورت یک علامت سوال قرار داده شده و تو باید همه ی علامت های سوال را به امید پیدا کردن قارچ و گل در بازی ماریو بزنی البته شاید سکه نصیبت شود ولی تو نمی دانی کدام قارچ دارد و با زدن همه م یتوانی به خوبی ای برسی که بتواند باعث رشد تو شود به صورت فوق العاده والا باید آرام آرام سکه جمع کنی تا به حد نصاب که رسید امتیاز بهت بدن .

به همون راحتی که می تونی از راه های مختلف سکه جمع کنی به همون راحتی با برخورد با شخصیت های منفی داستان آنها را از دست می دهی و با چند بار برخورد که دیگه حسابی امتیاز از دست دادی فرصت جبران داری ولی باید از اول شروع کنی

یه جاهایی لوله هایی وجود دارد برای ورود و جمع کردن امتیاز های فرواوان د البته برای انسان مومن همیشه فرصت ها و مکانهایی هست برای جمع کردن سکه .

اگر بتونی مرحله رو طی کنی پرچم شیطون رو پایین بکشی وارد قلعه ای می شی که تو رو می بره مرحله بعد قلعه اطمینان در یک گام دین داری است که مثلا اگر تو به نماز علاقه پیدا کردی که بخونی و جدی هم می خونی وارد قلعه نماز شدی یک خوبی وقتی در وجود تو تبدیل به یک عادت شدن و انقدر محکم شد که جزو زندگی عادی تو شد پرچم شیطان رو توی اون موضع پایین کشیدی و مرحله ی بعدی مبارزه ی تازه ای برای کسب امتیاز و پایین کشیدن پرچم شیطان داری .


نظر

گویا خداوند متعال شهادت یحیی سنوار رو یک سناریوی حساب شده قرار داده بود برای نشان دادن اراده ی یک انسان مقاوم

جنگ امروز ما جنگ اراده هاست

ملاک ارزش گذاری خداوند و طبقه بندی پیامبران بر اساس اراده است

ولقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما

و به همین مناسبت نام پیامبران ویژه ی خود را پیامبران اولوالعزم گذاشته است

 

عزم قوی حضرت ابراهیم که حتی در دقیقه ی 90 هم ناامید نشد و اراده ی او سست نشد

تا لحظه ی افتادن در آتش نجات پیدا نکرد  ، تا لحظه ی بریده شدن سر فرزند بردن سر اسماعیل حتمی بود  ، تا لحظه ی آخر عمر بچه دارد نشد .

 

فى صِفَةِ الأَْنْبیاءِ ـ: وَلکِنَّ اللّه‌َ سُبْحانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ اُولى قُوَّةٍ فى عَزائِمِهِمْ وَضَعَفَةً فیما تَرَى الأَْعْیُنُ مِنْ حالاتِهِمْ    «نهج‌البلاغه از خطبه 192.»

در صفات پیامبران مى‌فرماید: خداوند سبحان فرستادگان خود را داراى اراده‌هایى قوى قرار داد ولى از نظر ظاهر ضعیف بودند

 

راه های کسب عزم :

امام على علیه‌السلام:

0.فتَداوَ مِن داءِ الفَترَةِ فی قَلِبکَ بِعَزیمَةٍ، ومِن کَرَى الغَفلَةِ فی ناظِرِکَ بِیَقظَةٍ ؛  «نهج البلاغه خطبه 223.»

0.بیمارىِ سستىِ دلِ خود را با تصمیم قوى درمان کن و خوابِ غفلتِ دیده بصیرتت را با بیدارى.

 

امام على علیه‌السلام:

0.ولا تَجتَمِعُ عَزیمَةٌ ووَلیمَةٌ، ما أنقَضَ النَّومَ لِعَزائمِ الیَومِ، وأمحى الظُّلمَ لِتَذاکیرِ الهِمَمِ!   «نهج البلاغه خطبه 241.»

0.عزم و تصمیم [براى رسیدن به کمالات و مقامات عالى] با سورچرانى (راحت طلبى) سازگار نیست. چه بسیار خواب‌هاى شبانگاهى که تصمیمات روز را بر هم زده و چه بسیار تاریکى‌هایى که یاد همّت‌هاى بلند را از خاطره‌ها زدوده است!

 

امام على علیه‌السلام:

0.أصلُ العَزمِ الحَزمُ، وثَمَرَتُهُ الظَفَرُ ؛   «غرر الحکم ح  3095

0.ریشه تصمیم، دوراندیشى [یا قاطعیت] است و میوه آن، کامیابى.

 

 

0.الإمامُ زینُ العابدینَ علیه‌السلام ـ کانَ یَقولُ إذا تَلا: «یا أیُّها الّذینَ آمَنوا اتَّقوااللّه‌َ وکونوامَعَ الصّادِقین» ـ: اللّهُمَّ ادفَعْنی (ارفَعْنی) فی أعلى دَرَجاتِ هذِه النُّدبَةِ، وأعِنّی بِعَزمِ الإرادَةِ ؛  «کشف الغمّة 2/306.»

0.امام زین العابدین علیه‌السلام هر گاه آیه «اى کسانى که ایمان آورده‌اید! از خدا بترسید و با راستگویان همراه باشید» را تلاوت مى‌کرد، مى‌گفت: بار خدایا! مرا به بالاترین درجات این دعوت بالا ببر و با عطا کردن تصمیمى استوار، یاریم کن.

امام صادق علیه‌السلام:

0.ـ فی الدُّعاءِ ـ: قَد عَلِمتُ أنَّ أفضَلَ زادِ الرّاحِلِ إلَیکَ عَزمُ إرادَةٍ وإخلاصُ نِیّةٍ ؛ «بحار الأنوار 86/318/67

0.ـ در دعا ـ گفت: دانسته‌ام که برترین رهتوشه مسافرِ کوى تو، عزم استوار و خلوص نیّت است.

 

امام على علیه‌السلام:

0.عَلى قَدرِ الرَّأیِ تَکونُ العَزیمَةُ ؛   «غرر الحکم ح  6173

0.تصمیم، بستگى به اندازه اندیشه دارد.

 

 

اراده ی جوانی به اسم هادی ذوالفقاری انسان را به حیرت وا می دارد .