دفتر یادداشت

نظر

حق همان چیزی است که خدا زمین و اسمان را با آن خلق کرده است

حق سه قانون دارد
تلخ است-   الحق مرّ

فقط آن ماندگار است-  جاء الحق و زهق الباطل ،  یحق الحق و یبطل الباطل ولو کره المشرکون

افرادی که حس گرا هستند حق را معمولا نمی بینند .-  یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا و هم عن الاخره هم غافلون .

بنی اسرائیل با اینکه جلوه هایی از حق را دیده بودند ولی چون به شدت حس گرا بودند نتوانستند با آن حقاقیق راه را پیدا کنند .

 

 

 


 – جاری بودن حس خوب ایجاد می کند

اگر حوضچه ای را در نظر بگیریم که آب در آن ماندگار است بعد از مدتی آب که مظهر زلالی است گندیده می شود و راه آن این است که راه خروجی برای آن در نظر بگیریم و وقتی خالی تر شد پر خواهد شد

مثال دیگر در مهمانی ها وقتی سینی چای را جلوی شما نگه می دارند و شما برای بقیه چای برمی دارید سینی از جلوی شما تکان نمی خورد

قَالَ (علیه السلام): إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ، فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ.

وقتی نعمت ها به سمت شما می آیند آنها را رم ندهید با نا شکری

امیر بیان در نهج می فرمایند : خدا به برخی از بنگان خودش نعمت هایی می دهد تا به بقیه بدهند و تا هنگامی که آن نعمت ها به بقیه داده می شود توسط آنها برایشان باقی می ماند ووقتی جریان را متوقف کنند نعمت ها از آنها گرفته می شود .

 

لذا در قران حال بد انسان را اینگونه تعریف می کند

ان الانسان خلق هلوعا ،ا ذا مسه الشرجذوعا و اذا مسه الخیر منوعا

هلوعا یعنی حریص و بی تاب و این نشان بد حالی انسان است .

الا المصلین – کسانی که اهل نماز واقعی هستند حالشان باید خوب باشد

حس نماز دائمی است در آنها – اهل کمک با سائل و محروم هستند و از گناهان جنسی خودشان را محافظت میکنند و

 


شیطان در یک کار کارشناسی و دقیق در یک بحث کارشناسی با کارشناسترین موجود عالم داره راه کار خودشو برای انحراف انسان ها بیان می کنه و محضر خداوند عرض می کنه : 

ثم لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لایجد اکثرهم شاکرین

من از جلو یعنی آینده نگری و پشت سر یعنی توجه به گذشته و سمت راست بی نتیجه جلوه دادن اعمال خوب و سمت چپ یعنی گناهان و وسوسه ها سراغ او می روم تا نتیجتا کاری کنم که او شاکر نباشد .

شاکر نبودن چقدر مهم است که شیطان در این صحبت کارشناسانه ی خودش که خداوند هم در قرآن آن را مطرح می کند و بر آن مهر تایید می زند که این کار کار مهمی است در انسان ؟ شاکر نبودن چه تاثیری میتواند در بندگی انسان داشته باشد ؟

 

انسان شاکر بهتر می تواند فرصت ها را ببیند ، چون به دارایی ها توجه دارد

شخصی فقر و نداری و گرسنگی به او و خانواده اش خیلی فشار آورد و با پیشنهاد همسرش نزد پیامبر صلی الله و علیه وآله رفت تا کمک بگیرد به محض اینکه نزد پیامبر رسید ، رسول الله فرمودند : من سئلنا اعطیناه و من استغنی اعطاه الله ؛ هرکس از ما چیزی بخواهد ما به او می دهیم واگر از خدا بخواهد خداوند او را بی نیاز خواهد کرد ، احساس کرد پیامبر با او دارد و به او راه کار می دهد لذا رفت منزل همسرش گفت شاید پیامبر با تو نبوده دو مرتبه رفت و باز هم همان حرف را شنید و سه مرتبه هم رفت باز هم همان را شنید لذا امد خانه و فکر کرد چه می تواند بکند به ذهنش رسید یه تبر از همسایه قرضی بگیرد رفت بیایان یکم بوته خار و هیزم جمع کرد و فروخت و آرام آرام چهار پایی خرید و ثروتی برای خود جور کرد وروزی خدمت پیامبر رسید و رسول الله فرمودند من که گفتم اگر از خدا بخواهی خدا تورا بی نیاز می کند .

انسانی که نتواند فرصت های زندگی را ببیند نمی تواند حالش را خوب کند و به احسن الحال برسد ، و کسی که شاکر است و اهل نق زدن نیست یعنی فرصت ها را دارد می بیند که برای آن شکر میکند و صد البته شکر کردن فقط برای انسان های ثروتمند نیست بلکه به همه خدا دستور شکر میدهد و البته کتر از بندگان این روحیه را دارند و فرمود : قلیل من عبادی الشکور ... 

کم هستند از بندگان من که فرصت ها را ببینند و دارایی های خود را مد نظر داشته باشند ، شکر فق زبانی نیست باید قلبا درک کنیم که این چیزی که الان دارم واقعا دارایی من است گفتن زبانی حالا الهی شکر که فایده ندارد ، برخی کلی مشکلات خود را بیان میکنند و غر میزنند بعد برای اینکه مثلا دل خدا رو بدست بیارن و بدتر از این براشون پیش نیاد میگن هی الهی شکر ، یه جور منت هم سر خدا میزارن یعنی خدایا ببین با اینهمه گرفتاری باز هم دارم شکر می کنم تقریبا مثل اون حالتی میمونه که از طرف کسی چیزی قراره به ما برسه بعد کم کاری میکنه ما در جوابش میگیم خوب حالا دست درد نکنه .

امیر المومنین علیه السلام در حکمت 13 می فرمایند :

اذا وصلت الیکم النعم فلا تنفرو اقصاها بقله الشکر

وقتی اطراف نعمت ها یعنی نشانه های فرصت ها به سمت شما می ایند از فرصت های کوچک استفاده درست کنید و فرصت را درست ببینید و آن را درست بکار بگیرید

برای استفاده ی درست ازفرصت ها باید قدرت خروج از منطقه ی امن را داشت .

لذا قرآن به ما توصیه می کند همیشه به فرصت ها توجه داشته باشید ؛ واذکروا نعمت الله التی انعمت علیکم و یا فرمود فاما بنعمت ربک فحدث .

 

آدم هایی که غرغرو هستند اصلا حال خوبی ندارن

در روایات داریم که فرمود خداوند بنده ای را که مدام درد خودش را به بقیه میگوید و شکایت میکند از نداشته های خودش را دوست ندارد ، در واقع این بنده میگوید در حق من ظلم شده و خدای مهربان و عادل حق من را نداده است .

درد دل کردن باید محدود شود ؛ امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : رضی بالذل من کشف عن ضره

راضی به ذلت شده است کسی که درد های خود را برای همه فاش کند

و فرمود : سرک اسیرک و اذا افشیته سرت اسیره

راز تو اسیر توست ووقتی آن را گفتی تو اسیر آن می شوی .

 

امیدواری در قالب دین اسلام معنای ان متفاوت از موهومتی که به عنوان امید به خورد بشریت می دن و خدای متعال ما را می خواهد در قالب دین امیدوار تربیت کند که اگر در این قالب ذره ای به غیر از خدا امید داشته باشی فرمود امیدت را نا امید میکنم چون آنجا سراب است و وقتی نا امید شدی به سمت من باز خواهی گشت

الإمامُ علیٌّ علیه السلام  :

انْقَطِعْ إلَى اللّه ِ سُبحانَهُ ، فإنَّهُ یَقولُ : وَ عِزَّتی و جَلالی لَأقْطَعَنَّ أملَ کُلِّ مَنْ یُؤَمِّلُ غَیْری بِالیَأْسِ

امام على علیه السلام :تنها به خداوند سبحان دل ببند، که او مى فرماید: به عزّت و جلال خودم سوگند که امید هر کس را که به غیر من امید بندد به نومیدى مى کشانم.

 

و فرمود : ایاک و رجاء الکاذب فانه یوقعک فی الخوف الصادق

از امید های واهی بپرهیز که تورا در ترس های واقعی میاندازد

لإمامُ علیٌّ علیه السلام : کُن لِما لا تَرجُو أرجى مِنکَ لِما تَرجُو ؛ فإنّ موسى بنَ عِمرانَ علیه السلام خَرَجَ یَقتَبِسُ لِأهلِهِ نارا، فَکَلَّمَهُ اللّه ُ عزّ و جلّ فَرَجَعَ نَبیّا ، و خَرَجَتْ مَلِکَةُ سَبَأٍ فَأسلَمَتْ مَع سُلیمانَ علیه السلام ، و خَرَجَ سَحَرَةُ فِرعَونَ یَطلُبُونَ العِزَّةَ لِفِرعَونَ فَرَجَعُوا مُؤمِنِینَ

امام على علیه السلام : به آنچه امیدش را ندارى امیدوارتر باش از آنچه بدان امید دارى ؛ زیرا که موسى بن عمران علیه السلام رفت که براى خانواده اش آتش برگیرد اما [در آن جا] خداوند عزّ و جلّ با او به سخن در آمد و او پیامبر برگشت . ملکه سبا نیز از کشور خود بیرون آمد ، اما به دست سلیمان علیه السلام مسلمان شد . و جادوگران فرعون براى تقویت قدرت فرعون بیرون آمدند ، اما [به خدا ]ایمان آوردند و برگشتند

 

 

 


شیطان در یک کار کارشناسی و دقیق در یک بحث کارشناسی با کارشناسترین موجود عالم داره راه کار خودشو برای انحراف انسان ها بیان می کنه و محضر خداوند عرض می کنه : 

ثم لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لایجد اکثرهم شاکرین

من از جلو یعنی آینده نگری و پشت سر یعنی توجه به گذشته و سمت راست بی نتیجه جلوه دادن اعمال خوب و سمت چپ یعنی گناهان و وسوسه ها سراغ او می روم تا نتیجتا کاری کنم که او شاکر نباشد .

شاکر نبودن چقدر مهم است که شیطان در این صحبت کارشناسانه ی خودش که خداوند هم در قرآن آن را مطرح می کند و بر آن مهر تایید می زند که این کار کار مهمی است در انسان ؟ شاکر نبودن چه تاثیری میتواند در بندگی انسان داشته باشد ؟

 

انسان شاکر بهتر می تواند فرصت ها را ببیند ، چون به دارایی ها توجه دارد

شخصی فقر و نداری و گرسنگی به او و خانواده اش خیلی فشار آورد و با پیشنهاد همسرش نزد پیامبر صلی الله و علیه وآله رفت تا کمک بگیرد به محض اینکه نزد پیامبر رسید ، رسول الله فرمودند : من سئلنا اعطیناه و من استغنی اعطاه الله ؛ هرکس از ما چیزی بخواهد ما به او می دهیم واگر از خدا بخواهد خداوند او را بی نیاز خواهد کرد ، احساس کرد پیامبر با او دارد و به او راه کار می دهد لذا رفت منزل همسرش گفت شاید پیامبر با تو نبوده دو مرتبه رفت و باز هم همان حرف را شنید و سه مرتبه هم رفت باز هم همان را شنید لذا امد خانه و فکر کرد چه می تواند بکند به ذهنش رسید یه تبر از همسایه قرضی بگیرد رفت بیایان یکم بوته خار و هیزم جمع کرد و فروخت و آرام آرام چهار پایی خرید و ثروتی برای خود جور کرد وروزی خدمت پیامبر رسید و رسول الله فرمودند من که گفتم اگر از خدا بخواهی خدا تورا بی نیاز می کند .

انسانی که نتواند فرصت های زندگی را ببیند نمی تواند حالش را خوب کند و به احسن الحال برسد ، و کسی که شاکر است و اهل نق زدن نیست یعنی فرصت ها را دارد می بیند که برای آن شکر میکند و صد البته شکر کردن فقط برای انسان های ثروتمند نیست بلکه به همه خدا دستور شکر میدهد و البته کتر از بندگان این روحیه را دارند و فرمود : قلیل من عبادی الشکور ... 

کم هستند از بندگان من که فرصت ها را ببینند و دارایی های خود را مد نظر داشته باشند ، شکر فق زبانی نیست باید قلبا درک کنیم که این چیزی که الان دارم واقعا دارایی من است گفتن زبانی حالا الهی شکر که فایده ندارد ، برخی کلی مشکلات خود را بیان میکنند و غر میزنند بعد برای اینکه مثلا دل خدا رو بدست بیارن و بدتر از این براشون پیش نیاد میگن هی الهی شکر ، یه جور منت هم سر خدا میزارن یعنی خدایا ببین با اینهمه گرفتاری باز هم دارم شکر می کنم تقریبا مثل اون حالتی میمونه که از طرف کسی چیزی قراره به ما برسه بعد کم کاری میکنه ما در جوابش میگیم خوب حالا دست درد نکنه .

امیر المومنین علیه السلام در حکمت 13 می فرمایند :

اذا وصلت الیکم النعم فلا تنفرو اقصاها بقله الشکر

وقتی اطراف نعمت ها یعنی نشانه های فرصت ها به سمت شما می ایند از فرصت های کوچک استفاده درست کنید و فرصت را درست ببینید و آن را درست بکار بگیرید

برای استفاده ی درست ازفرصت ها باید قدرت خروج از منطقه ی امن را داشت .

لذا قرآن به ما توصیه می کند همیشه به فرصت ها توجه داشته باشید ؛ واذکروا نعمت الله التی انعمت علیکم و یا فرمود فاما بنعمت ربک فحدث .

 

آدم هایی که غرغرو هستند اصلا حال خوبی ندارن

در روایات داریم که فرمود خداوند بنده ای را که مدام درد خودش را به بقیه میگوید و شکایت میکند از نداشته های خودش را دوست ندارد ، در واقع این بنده میگوید در حق من ظلم شده و خدای مهربان و عادل حق من را نداده است .

درد دل کردن باید محدود شود ؛ امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : رضی بالذل من کشف عن ضره

راضی به ذلت شده است کسی که درد های خود را برای همه فاش کند

و فرمود : سرک اسیرک و اذا افشیته سرت اسیره

راز تو اسیر توست ووقتی آن را گفتی تو اسیر آن می شوی .

 

 

 


 

در ادعیه ماه مبارک رمضان داریم که فرمود ک غیر سوء حالنا بحسن حالک ؛ خدایا حال بد من را به بهترین حال خودت تغییر یده

سوء حال چیست ؟

دعای کمیل ما را راهنمایی میکند

الهی عظم بلا ئی و افرط بی سوءحالی و قصرت بی اعمالی و قعدت بی اغلالی

خدایا بلای من زیاد شده است و نشانه ی آن این است که حالم بداست خیلی بد است چون اعمالم کم شده است و زنجیرهایم که تعلقاتم به دنیا باشد زیاد شده است .

بله حال بد می تواند بلای انسان باشد و زمینه ی سقوط او را فراهم کند مگر اینکه برای درمانش کاری انجام دهیم ،

 

 خوب برخی که با دین اشنایی کمتری دارند یا ندارند با مسائل سطحی مثل تفریح و خنده و فیلم سعی می کنند حالشون خوب بشه ولی در واقع نوعی فراموشی موقت بدست میارن و هرگز حالشون خوب نمی شه و برخی که کمی متوجه سطحی بودن این نوع رفع سوء حال شدن سراغ عرفان های کاذب میرن ولی خوب تا یه حدی کشش دارن اونا نمی تونن خیلی عمق پیدا کن و از طرفی مورد سوء استفاده هم قرار میگیرن که اصلا این عرفان ها برای همین طراحی شده است .

سوء حال شاید ناشی از کسالت های جسمی و خستگی ها باشد یا بخاطر آسیب های اقتصادی و روحی و اجتماعی ولی در هر حالتی باید در مان شود الا کار دست ما میدهد لذا فرمود : من کسل فی امر الدنیا فهو فی امر آخرته اکسل

و روایات فراوانی داریم که باید برای نشاط پیدا کردن در امور زندگی خودمان از تفریح و رنگ های شاد و خانه ی وسیع و ... اسفاده کنیم اما همه ی اینها زمینه ساز رسیدن به دستیابی به حال خوب هستند و هیچ کدام حال خوب رو به انسان تزریق نمیکنند .

 

راه اصلی برطرف کردن حال سوء وصل کردن حال خودمان به خداست  

خداوند متعال همیشه در بهرین حال است چون صفات او در بهترین حالت کمالی خودش هستند ، مهربانی او ، علم او ، بخشنگی او ، هر انسانی در حد ظرفیت خودش می تواند حال خودش را به صفات الهی نزدیک کند و معنای قرب الهی هم همین است ؛ وقتی می گوییم من این کار را انجام دادم قربت الی الله یعنی هدفم از این کار نزدیک شدن به خداست ، البته خدا که لا مکان ولازمان است به چه چیز خدا نزدیک می شویم ؟ اگر به فقیر کمک می کنم تصمیم دارم به صفت مهربانی خدا نزدیک شوم

 

- انسان ها در هر حالی که که هستند می توانند با رفتار خدایی حال دیگران را خوب کنند مثلا معلم وقتی می خواهد از دانش آموزان امتحان بگیرد و این امتحان گرفتن را برای رشد او لازم میداند می تواند استرس و ترس های او را تا جایی که ممکن است بر طرف کند ؛ خدای متعال فرمود : مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ ? وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ ? وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

آنچه [از ثروت و مال] نزد شماست، فانی می شود و آنچه [از پاداش و ثواب] نزد خداست، باقی می ماند، و قطعاً آنان که [برای دینشان] شکیبایی ورزیدند، پاداششان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می داده اند، می دهیم

ببینید خدا چگونه استرس ما که ناشی از امتحان دادن ماست را کم می کند ؛ می فرماید تو عمل را انجام بده من بهترین نمره ای را گرفته ای ثبت میکنم نگران نباش ، اگر معلمی بخواهد مانند خدا رفتار کند و استرس بچه هارا کم کند می تواند بگوید من بهترین نمره ی شما را ثبت میکنم .

 

-ما هرچه صفات الهی در وجود ما به کمال خودش نزدیک شود به احسن حال خودمان نزدیک تر شده ایم ؛ فرمود : عبدی اطعنی اجعلک مثلی - بنده ی من اطاعت من را بکن تا تورا مثل خودم قرار بدهم